مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

منصور بن ابى عامر لشكر مهمى براى جنگ رومى‏ها تجهيز نمود، صحرا مملو از سرباز بود. منصور براى تماشاى سپاه بنقطه مرتفعى رفت و ابن مفجعى فرمانده لشكر در كنارش ايستاده بود. باو گفت سپاه را چگونه مى‏بينى؟ در پاسخ گفت: جمعيتى بيحساب، لشكرى عظيم. منصور گفت در بين اين جمعيت كثير هزار نفر مرد شجاع و مبارز مى‏بينى؟ ابن مفجعى سكوت كرد. منصور گفت چرا جواب نگفتى آيا هزار نفر مرد شجاع در اين لشگر نيست؟ در پاسخ گفت نه. منصور تعجب كرد، گفت پانصد نفر شجاع جنگجو هست؟ گفت نه. عقده گلوى منصور را فشرد با ناراحتى پرسيد آيا صد نفر سرباز شجاع در اين جمعيت هست؟ گفت نه. منصور خشمگين شد و بفرمانده لشگر بد گفت و از پيش خود بيرون نمود و دستور داد بيرونش كنند مأمورين با ذلت هر چه زودتر بيرونش كردند.
سربازان بجهت جنگ رفتند نبرد شروع شد. سرباز نيرومندى از ارتش روم بميدان آمد و مبارز طلبيد. يكى از سربازان مسلمين قدم پيش گذارد پس از زد و خورد كوتاهى، رومى سرباز مسلمانرا كشت، مسلمين نگران شدند و مشركين خوشحال. سرباز رومى به يمين و يسار ميدان مى‏تاخت و مغرورانه مبارز مى‏طلبيد فرياد مى‏زد دو نفر به يك نفر سرباز ديگرى از سپاه اسلام به ميدان رفت پس از زد و خورد او نيز كشته شد، مسلمين روحيه خود را باختند. سرباز رومى با غرور بيشترى فرياد زد سه نفر بيكنفر سرباز ديگرى از سپاه اسلام بيمدان رفت پس از زد و خورد او نيز كشته شد، مسلمين روحيه خود را باختند. سرباز رومى با غرور بيشترى فرياد زد سه نفر بيك نفر برا مرتبه سوم باز سرباز مسلمان بميدان رفت و كشته شد، مشركين بپيروزى خود و ذلت مسلمين شعارها دادند و شاديها كردند.
منصور كه با چند نفر از افسران خود ناظر اين صحنه ننگين و ذلت بار بودند ناراحت شد افسران باو گفتند تنها مرد اين كار ابن مفجعى است بايد از او استمداد كنى، دستور داد او را آوردند.
منصور با كمال ناراحتى گفت پيش بينى و عقيده تو درباره روحيه سپاه، درست و موافق آمد حالا چه بايد كرد آيا مى‏توانى روحيه سپاه را تغيير داده و آنان را از شر اين سرباز مغرور رومى خلاص كنى؟
ابن مفجعى در پاسخ گفت: بخواست خداوند سهل است. بى‏درنگ بسراغ چند نفر سرباز شجاع كه مى‏شناخت رفت، اولين بار يكى از آنها را ديد كه بر است لاغرى سوار است و مشگى را آب كرده و مى‏برد باو گفت وضع ميدان نبرد و رفتار مغرورانه اين سرباز رومى را مى‏بينى؟ گفت بلى. گفت مى‏خواهم مسلمين را از شر او برهانى، جواب داد: اطاعت مى‏كنم.
مشگ را بزمى گذاشت و با كمال چابكى و با اطمينان خاطر به ميدان رفت و با مختصر نبردى سرباز رومى را كشت و سر بريده او را آورد برابر منصور بزمين انداخت. ابن مفجعى گفت غرض من از اينكه پنجاه نفر مرد شجاع در اين لشگر نيست اين قبيل سرباز بود. ابن مفجعى مجددا در پست فرماندهى مشغول كار شد و سرانجام مسلمانان در آن جنگ فاتح شدند، على (عليه السلام) فرموده: فى تقلب الاحوال علم جواهر الرجال
ارزش نيروهاى روحى و روانى مردان در تحولات زندگى معلوم مى‏شود. شجاعت با قوت نفس مردان در صحنه كارزار و در محيط آتش و خون آشكار مى‏گردد.
بديهى است چنانچه جسمى اگر با تغذيه ناقص پرورش يابد رشد و نمو او ناقص و در برابر امراض عفونى و بيماريهاى مسرى قدرت مقاومت نخواهد داشت همانطور اگر روحيه شخصى با تربيت ناقص ببار آيد و از تعاليم معنوى و سجاياى دينى و فضائل انسانى و عقائد خدائى بهره‏مند نگردد، در برابر هجوم حوادث مهيب، تاب مقاومت نخواهد داشت. چنين اشخاصى نه تنها در صحنه كارزار زانوى عجز بزمين مى‏گذارند، بلكه در مقابل رشوه، شخصيت خود را ميبازند در خلاف حق و انصاف حكم ميكنند و در راه ارضاء شهوات خود تمام شئون و شرف و شخصيت را زير پا مى‏گذراند و در مقابل يك عامل روحى از راه انسانى منحرف مى‏شوند و اگر بمقامى برسند نمى‏توانند خود را از ظلم و ستم مردم حفظ نمايند. خلاصه در مقابل هر گونه امراض اخلاقى و رذائل جبونى، كمترين استقامت نخواهند داشت و زانوى انقياد بزمين خواهند زد. مردى كه كامل العيار بار آمده نه تنها در مقابل قهرمانان ميدان نبرد جبن در دل او رخنه نمى‏كند و گوشه اختفاء را نمى‏گزيند، بلكه در مقابل وعده و تطميع دشمن خودش را نباخته و متزلزل نمى‏شود و فكر غنيمت و جمع آورى دنيا از صولت و شدت حملات او بر صفوف دشمن نمى‏كاهد. عند الامتحان يكرم الرجل اويهان.
در جنگ احد عده‏اى عقب جمع آورى غنيمت بودند و لكن على (عليه السلام) و ابودجانه و مصعب بن عمير تا آخرين دقائق مشغول جنگ و از پيغمبر دفاع مى‏كردند. جنگ صفين است كه اشعث بن قيس و خالد در مقابل تطميع و وعده‏هاى كاذبانه معاويه سرمايه مسلمين را بآب داده و از جنگ برگشتند و مالك اشتر با فوج خود تا آخرين دقائق گرماگرم مى‏جنگيد و از امام براى ادامه جنگ مهلت مى‏خواست. ابوطلحه كه يكى از اصحاب پيغمبر است و در پيمان عقبه هم شركت داشت در حال حيات پيغمبر روزه نمى‏گرفت، چون هميشه در جنگ‏هاى اسلامى سرگرم و در سفر بود بعد از پيغمبر هم كسى اين مرد را در طول سال بحالت افطار نديد، همه سال را غير از فطر و اضحى روزه مى‏گرفت و لكن عمر و ابى بكر را پيغمبر در جنگها با خود نگاه مى‏داشت كه مبادا اسرار مسلمين را بدشمن بدهند. در جنگ خونين كربلاء عده زيادى بعد از آنكه امام حقائق را كشف كرد و رفت پسر پيغمبر را تنها گذاشتند و لكن هفتاد و دو تن براى زودرسى مرگ خود عجله داشتند و حتى بابوالفضل وعده مقام هم داده شد و امان نامه بدستش دادند. كوچكترين اعتنائى نكرد.

اى بسا انبوه لشگرها كه با ايمان لرزان اى بسا سرباز جان بر كف كه با نيروى ايمان بشكند بازوى تقوى مشت فولادين بيدين

 

روز بازى حوادث قدرت ميدان ندارد باك از سر لشگر و فرمانده و فرمان ندارد گر چه مرد متقى سر پنجه طغيان ندارد

[ سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:منصور بن ابى‏عامر بجنگ روميان مى‏رود, ] [ 16:21 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 169 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب